بزرگداشتِ مَقامِ مُعَلّمقسمتی از بخشنامه 4681 / 1 / 10 ـ 7 / 2 / 1377به مصداقِ لَم یَشکُر المَخلوق لَم یَشکُر الخالِق و از آنجا که در آستانۀ 12 اردی بهشت سالروز شهادتِ شهید استاد مطهّری و هفتۀ بزرگداشتِ مقامِ معلّم می باشیم ، این اداره در نظر دارد جلسۀ تقدیر و سپاس با حضور کلیّۀ معلّمین محترم در تاریخهای زیر برگُزار نماید ، از عُموم همکارانِ گرامی دعوت می گردد در این جلسه که ضروری و الزامی است شرکت نمایند .1ـ کلیّۀ برادران همکار در تاریخ 12 / 2 / 13772ـ کلیّۀ خواهران همکار در تاریخ 15 / 2 / 1377مکانِ تشکیل جلسه : خانۀ معلّم میامیساعت جلسه : 5 / 8 صبحخُدامی ـ رئیس ادارۀ آموزش و پرورش منطقۀ میامی................................................................................................شمارۀ 110 / 6505 / 3 / 10 ـ تاریخ 21 / 2 / 1377به برادر یاقوتیان ( ابن یمین )از ادارۀ آموزش و پرورش منطقۀ میامیبا عنایت به بخشنامۀ 4681 / 1 / 10 ـ 7 / 2 / 1377 و لزومِ حضور حضرت عالی در جلسۀ مورخۀ 15 / 2 / 1377 و از آنجایی که این گِردهمایی به خاطرِ گرامیداشتِ هفتۀ مقامِ معلّم برگُزار گردیده است و بر اساسِ بررسی به عمل آمده جناب عالی نه تنها در جلسه بلکه در محلّ کار نیز حضور نداشته اید لذا شایسته است علّت عدمِ حضورِ خود را کتباً توضیح داده و حدّاکثر تا تاریخ 2 / 3 / 1377 به این اداره ارسال نمایید . در غیر این صورت برابر مقرّرات با شما رفتار و در نمرۀ ارزشیابی پایان دورۀ جناب عالی تأثیر منفی خواهد داشت .خُدامی ـ رئیس ادارۀ آموزش و پرورش منطقۀ میامیگیرندۀ رونوشت : ارزشیابی................................................................................................باسمه تعالیبا اهدای سلاما, ...ادامه مطلب
من که با طرف پَرچ میخ نمی زنم ؟! در دورۀ دانشجویی ، به صورتِ حقّ التدریس معلّم دانش آموزان مدرسۀ راهنمایی بودم . یک روز هنگام تدریس ، دانش آموزی از پشتِ سر با میخ به گردنِ دانش آموز جلوی زده بود . پرسیدم : چرا چُنان کاری می کنی ؟ او با خونسردی میخ را نشان داد و گفت : آقا من با این طرفِ میخ می زنم ( طرفِ پَرچ میخ که محلّ ضربه خوردنِ چکش است را نشان می داد . ) با این طرف که نمی زنم ، و طرفِ دیگر میخ را نشان می داد ! * * * * * جیبِ شما ، کُتِ من معلّمی گفت : از کلاس آمدم دفتر ، کُتَم را از جا لباسی برداشتم ، پوشیدم ، همین طور که در صحنِ حیاط مدرسه می رفتم ، دستم را در جیبِ کُتَم نمودم ، دیدم چند قبضِ تلفن و برق و آب و گاز توی جیبم است ، نگاه کردم دیدم قبضها مربوط به فلان همکار است . رفتم دَمِ کلاس از ایشان پرسیدم : قبضهای شما در جیب من چه می کند ؟ ایشان گفت : شما بگو ؛ کُت من در تنِ شما چه می کند ؟! * * * * * برا قشنگی یکی از دانش آموزان اعتراض کرد که ؛ آقا چرا نمرۀ تحقیق مرا برای محمدزاده گذاشته ای ؟ گفتم : مگر تحقیق از تو بوده است ؟ گفت : بله . گفتم : پس چرا فامیلت را به جای مهدی زاده ، محدیزاده نوشته ای ؟ گفت : آقا برا قشنگی اش اون طوری نوشته ام ! * * * * * فولاد مُبارکه مُبارکه یکی از شهرهای اصفهان است که فولاد آن معروف است ، « فولاد مُبارکۀ اصفهان » . , ...ادامه مطلب