هنگامی که به سبزوار آمدم قسمتی از شکایات که چه در تهران و چه در سبزوار به من اِرجاع شده بود حکایت از آن داشت که دارایی سبزوار ، از مُتَمَوِّلین مالیات نمی گیرد و همۀ مالیات بر گَردنِ کَسَبۀ خُرده پا تَحمیل می شود . به موجبِ قانونِ مالیات بردرآمدِ وقت ، فَرماندار ؛ رئیسِ کُمیسیونِ مالیات بردرآمد بود و در سبزوار و غالبِ فرمانداریها ، مُعاونِ کُمیسیون در این کُمیسیون شرکت می جُست . تصمیم گرفتم یکی دو ماه خود در این کُمیسیون شرکت کنم تا از درست یا نادرست بودنِ این گونه شکایات مُستَحضَر شوم زیرا پَروندۀ مالیاتی تُجّار و مالکانِ عُمده تر در آنجا مَطرح می شد .
در همان جلساتِ اوّل ؛ پروندۀ یک گاراژدار معروف مطرح بود . سَنَدِ ذمّه ای به مبلغِ چهارصد هزار تومان از شخصی داشت که آن شخص را هم اتّفاقاً در همان روزهای اوّل شناختم . جوانی از لحاظِ تَمَوُّل مُتَوَسِّط بود ، بر حَسَبِ قوانینِ مالیاتی اَسنادِ ذمّه ای به کُمیسیون مُراجعه می شد . شخصِ گاراژدار به مُعتَمِدین رو کرد و گفت : شما می دانید که این سَنَد صوری است ؟ و آنها تصدیق کردند . توضیح خواستم ؛ گفتند : طَرَف داماد است ، تازه دخترِ این شخص را عَقد کرده ولی چون پدرِ داماد تازه فوت کرده و سَهم الارث تقسیم شده ، برای کابینِ عَروس مَبلَغِ چهارصد هزار تومان سَنَدِ ذمّه از دامادِ خود گرفته است . در آن اَیّام مَبلَغِ دَه هزار تومان یک