من بچّه که بودم با دخترهای بزرگتر از خودم به عَلَف می رفتم . یعنی جمع کردنِ سبزیهای خودرو که در باغها و کوچه باغها و لبِ جویها و زیرِ دِه در اسفند و فروردین سبز می شد .
سبزیهایی مانند : سِلمَه ، مَموجَه ، دِرُشتی ، گِندِمِنُو﮿ ، گوشِ موش ، لَبلَبو ، رِندی ، بِزگُور ، ...
خاکشیر ( وقتی کوچک است . ) ، سِبِس / یونجه ( وقتی کوچک و نازک است . )
وقتی این سبزیها را جمع می کردیم ، دخترها هر کدام علفِ خودش را در برکۀ آبی می ریخت و این شعر را می خواند :
عَلِفَک وَر پولک ، وَر پولک کی ماری اَندَر درام .
دِ زیری سَرام صَد تَ قِلِندَر درام .
ماری اندر نو نِمتِه ، اُو﮿ نِمتِه
وقتی مِتَه ؛ یَک کِلوجی سوخته ، یَک چُونگِلی پوخته !
.........................
ای عَلَفِ نازنین ، زیاد جِلوِه کن که مادرِ اَندَر دارم .
در زیرِ سَرم صَد تا قَلَندَر ( آدمِ بیکار و بیعار ) دارم .
مادرِ اَندَر نان نمی دهد ، آب نمی دهد .
وقتی هم می دهد یک کلوج ( خَمیر ) سوخته و یک ویشگونِ دردناک .
خطّه فریومد/ فرومد (تاریخی،علمی،فرهنگی)...برچسب : نویسنده : dfaryoumad4 بازدید : 79