اَواخر دورۀ دانشجویی بودم که اعلام شد در روز 29 / 9 / 1369 در تالارِ رازی دانشگاه عُلوم پزشکی مشهد نویسندۀ کتابِ « اَلمُعجَمُ الاِحصائی لِاَلفاظِ القُرآن الکَریم » دکتر محمود روحانی سُخنرانی دارد . من با برخی دوستان در آن جلسه شرکت کردیم . تا اینکه پس از سالها متوجّه شدم « مرکز آثارِ مَفاخر و اَسنادِ دانشگاه مشهد » برای ایشان جلسۀ نکوداشت گُذاشته است . آقای دکتر گرچه اُستاد بَرجَستۀ اپیدمولوژی و آمارِ پزشکی است ولی من از جنبۀ اینکه قرآن پژوهِ نامداری است در این جلسه شرکت کردم . در این جلسۀ من از صحبتهای ایشان و همسر گرانقدرشان خانم اَفسانۀ شریعتی ( خواهر دکتر علی شریعتی ) بهره بُردم . مَجالی هم شد که از خانم دکتر سارا شریعتی بپرسم که : آیا ایشان با حاج حسن تاجی به فُرومَد آمده است ؟ که گفت : عُبور کردیم و به کلاتۀ مُلّا رفتیم . در بین توضیحاتِ دکتر روحانی که از طریقِ فیلم پَخش می شد و قَبلاً تهیّه شده بود نامی هم از فُرومَد آمد . این بود که شاخَکهای من تیز شد ! در آخِر جلسه از دکتر روحانی خواستم که قَرار مُلاقاتی بگُذارد تا من مَطالبی را که در بارۀ فُرومَد دارد بگیرم و در موردِ طرحِ قُرآنی هم که دارم نظرش را جویا شوم .
به جهتِ همایش ابن یَمین و مشغولیّت من ، این جلسه در 6 آذر 1402 برگُزار شد . من کتابهایی که در بارۀ فُرومَد نوشته بودم و مَجلّاتی که مَقالاتِ قرآنی ام چاپ شده بود با خود بُردم . ابتدا در بارۀ فُرومَد صُحبت شد و دکتر روحانی در سیستم ، آن قسمتِ سُخنرانی اش که از فُرومَد نام می بَرَد گُذاشت و توضیح داد . گفت : در دهۀ 1340 ( 1340 تا 1347 ) که من در طرحِ ریشه کَنی مالاریا کار می کردم ، مسئولانِ اَمر اعلام کردند که مالاریا ریشه کَن شده ولی من گفتم : هنوز ریشه کَن نشده است . چون جوان و در ابتدای کار بودم گفتند : باید ثابت کنی . من هم در اُستان سمنان به منطقۀ فُرومَد آمدم ، در بیابان چاله می کَندیم و داخلَش موادی می ریختیم که پَشِه ها را جَذب کند ، بعد از بعضی اَفراد می خواستیم که پیراهنشان را در بیاورند و کنارِ چاله بخوابند تا وقتی پَشِه آنها را می گَزَد ما بتوانیم پَشِه ها را بگیریم . وقتی پَشِه آنها را می گَزید آنها تَکان می خوردند و ما سَریع پَشِه هایی را که خونِ آنها را مَکیده بود می گرفتیم ، وقتی به سمنان می رسیدیم می دیدیم که مثلاً 25 عَدد از پَشِه ها مُرده اند ، این بود که بر می گشتیم و کار را دوباره شُروع می کردیم . بالاَخرِه مطلب را ثابت کردیم و موفّق شدیم مالاریا را ریشه کَن کنیم .
بعد خَندید و گفت : اینکه در آن هَوای گَرم ما برویم بیابان بخوابیم و چالِه بکنیم و یک نفر نیم تَنِه اش لُخت باشد و یکمَرتبه خودش را بِلَرزاند و ما وَسیله ای تورمانند را در هَوا بچَرخانیم که پَشِه بگیریم ، برای مردم فُرومَد نامَفهوم و غیرقابلِ هَضم بود ، به همین دلیل ما را جِن گیر می دانستند ! ...
خطّه فریومد/ فرومد (تاریخی،علمی،فرهنگی)...برچسب : نویسنده : dfaryoumad4 بازدید : 32