ماه رمضان امسال الحمد لله خوب بود .
چهارم خرداد ماه فرومد بودم ، راهیِ مشهد شدم تا فردا جمعه پنجم خرداد را روزه بگیرم . شُکر خدا به موقع رسیدم .
هر شب سرِ سفرۀ افطار ، کلوچه بود دست پختِ مادر ، به غیر از یک شب که افطار در جلسۀ فامیلستان دعوت بودیم . دو شب هم فرومد سرِ سفرۀ مادر بودیم که برای سومین سالگردِ درگذشتِ پدر رفته بودیم .
برنامۀ هر شب این بود که تا سَحَر بیدار بودم بعد از نمازِ صبح یا یک ساعت بعد ، تا ظهر می خوابیدم و بعد باز تا سَحَر بیدار بودم ، اگر صبح زودتر بیدار می شدم یا خستگی غلبه می کرد عصر هم مقداری می خوابیدم . گاهی برای خرید هم بیرون می رفتم البتّه بیشتر شب می رفتم .
زمانِ بیداری یا در فضای مجازی بودم یا کتاب می خواندم یا ویراستاری می کردم .
شروعِ مطالعه در ماهِ رمضان با کتابِ « اندیشه و تکفیر » بود :
این کتاب گفتگویی با حامد ابوزید است که 96 صفحه دارد .
کتابِ بعدی « بارِ دیگر شریعتی » گفتگویی با دکتر محمّدمهدی جعفری است . 224 صفحه دارد .
این کتاب را یک بارِ دیگر در تیرماهِ 1384 مطالعه کرده بودم .
بعد از آن نوبتِ کتابِ « سازمانِ مجاهدینِ خَلق از درون » بود ،
آن هم گفتگویی با دکتر محمّدمهدی جعفری است و 232 صفحه دارد . این کتاب را هم قبلاً مطالعه کرده بودم .
کتابِ « یادِ آن کیمیاگر تنها » ضمیمۀ فصلنامۀ نقدِ کتاب بوده ، 80 صفحه دارد و دیدگاهِ چند نفر از اهلِ علم در بارۀ « مرحومِ محمود شهابی خُراسانی » است .
کتابِ دیگر که در قالبِ pdf بود خاطراتی از آیت الله سیّد رضا صدر بود که رنجنامه بود . 48 صفحه داشت .
باید ویراستاری کتابِ « حدائق الوثائق » را تمام می کردم ، پس کتابِ « تُحفۀ جلالیّه » که 157 صفحه در قالبِ word بود و دکتر رودگر برایم فرستاده بود را خواندم و ویراستاری مختصری هم کردم . خوب هر دو کتاب را حکیم الدّین فریومدی نوشته است . لازم و ملزوم همند . در واقع « حدائق الوثائق » پس از « تُحفۀ جلالیّه » نوشته شده تا کار به اِتمام برسد .
بیست صفحه از پایان نامه ام را هم ویراستاری کردم .
تایپِ رسائل یمین الدّین طُغرایی مجموعاً 112 صفحه شده که با رسیدنِ آن ، 22 صفحه اش را در همین ایّام ویراستاری کردم . البتّه که مواردی از آن باید چند بارِ دیگر بازنگری شود .
باید مطالعه و ویراستاری چند مقاله را هم بر اینها افزود .
خوب این گزارشی است از مطالعاتِ من در ماهِ رمضان ، تا آنچه را گفته ام عمل کرده باشم .
1ـ من به اعضای منتخبِ شورای اسلامی روستا ، چند پیشنهاد دادم یکی از آنها در موردِ توسعۀ فرهنگی و ادامه اش ترویج و رونقِ کتابخوانی بود ، گفتم : اعضای شورا خودشان اگر در ماه یک کتاب 120 صفحه ای مطالعه کنند در سال 12 کتاب که حدودِ 1500 صفحه می شود خوانده اند و در چهار سال هر فرد حدودِ 48 تا 50 کتاب خوانده که مجموعِ 5 نفر عضو شورا 250 کتاب و حدودِ 30000 صفحه کتاب خوانده اند ، فرض کنیم کسی به فراخوانِ آنها پاسخ نداده امّا خودشان این قدر کتاب خوانده اند .
2ـ همین طور گروهِ تلگرامی « کتابخانه فرومد » را راه اندازی کردم تا مطالبی در بارۀ کتاب و کتابخوانی در آن درج شود .
این گروه برای این است که افراد کتاب بخوانند و آن را معرّفی کنند ، بعضی فکر می کنند اگر مطلبی از فضای مجازی کُپی کنند و اسمِ کتاب را هم پایش بنویسند ، کار تمام است ، نه ، اینکه کتاب خواندن نیست . ممکن است با این کار دیگران را فریب بدهیم که کتاب خوانده ایم ولی خودمان را که نمی توانیم فریب بدهیم !