نامه اي است كه به دوستى رَحِمَهُ اللهُ نوشته ايم :
بسم اللّه خيرُ الأسماء
تَنَت به نازِ طبيبان نيازمند مباد
وجودِ نازكت آزردۀ گَزند مباد
ديوان حافظ
بَعْدَ التَّحِيَّةِ وَ السَّلَامُ ، هر چند :
گفتن برِ خورشيد كه من چشمۀ نورم
دانند بزرگان كه سزاوارِ سُهـا نيست
ديوان حافظ
ولى زِهى مايۀ مباهات سها كه در خاطرِ عاطرِ ماهى خورشيدفر گذرد .
از اینکه سيمرغى عرش آشيان از خَولى [ پیشکار نیک ، باغبان ] بى نام و نشان تفقّدى فرموده است كمالِ عنايت مبذول و نهايتِ مَكرمت معمول داشته است . و به مفادِ « يادِ ياران ، يار را مَيمون بود » ، حقيقتِ عالَم گواه است كه اين دلجويى و جوانمردىِ سَروَرم تا چه اندازه سُرورم بخشيده است .
خورشيدفرا اجازه فرما ، آن مصداق و مصدوق كريمۀ : « ... إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى . » ، ( کهف ، 18 / ١٣ ) را با گردن فرازى به خطابِ دوست تبرّك جويم ، و تشرّف حاصل كنم ، و بدان خطاب بر خويش ببالم .
البتّه مبتهجم كه دُرّ گرانبهاى صدفى كه پيرايۀ شرف است ، و پيرى دل به دست آورده كه خود جوانى آزاده است ، دوستِ حسنزاده است . گويا ابن يمين فريومدى در اين سروده اش دوستم را ستوده است كه :
باغبانى بَنفشه مى اَنبود
گفتم : « اى گوژپشتِ جامه كَبود
اين چه رسمى است در جهان كه تو راست
پير ناگشته بر شكستى زود ؟ »
گفت : « پيران شكستـۀ دهرند
در جوانى شكسته بايد بود »
دیوان ابن یمین فریومدی ، ص 374
...
قم- ارادتمند صميمى حسن حسن زاده آملى
٢٧ / ج ٢ / ١٣٩۶ ه - ق ۵ / ۴ / ١٣۵۵ ه - ش
.................................................................................................................
نامه ها برنامه ها ، جلد 1 ، حسن زاده آملی ـ حسن ، الف . لام . میم ، قم ، 1386 ، ص 181 ـ 184
هزار و یک کلمه ، جلد 2 ، حسن زاده آملی ـ حسن ، بوستان کتاب ( انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ) ، 1381 ، 80 ـ 83
برچسب : نویسنده : dfaryoumad4 بازدید : 168