حسنعلی مُنَجّمی فرزند حسین ( 20 / 3 / 1323 ـ 12 / 4 / 1392 )
در کاهک اوّلِ جادّۀ فُرومَد با دو سه نفر دیگر منتظرِ ماشین ایستاده بودیم . حسنعلی مُنَجّمی با موتور آمد ایستاد گفت : هر کسی می خواهد ، بیاید سَوار شود با هم برویم . بعد مرا صدا زد ، مهدی بیا ، سَوار شو برویم ، من نزدیکش رفتم و گفتم : آخر موتور خیلی امنیّت ندارد ! گفت : به هر حال من کرایه نمی گیرم ، اگر دوست داری سَوار شو برویم . من هم سَوار شدم و با هم به فُرومَد آمدیم .
علیرضا یاقوتیان فرزند صفرعلی ( 1303 ـ 25 / 1 / 1372 )
من در باغِ عمو روی درختِ انجیر بودم ، انجیر می خوردم که یک شاخۀ درخت شکست ، عمو آن طرفِ باغ بود ، رفتم و اطّلاع دادم ، خندید و گفت : شکستی ؟! بعد آمد جای درخت ، پدرم هم سر رسید ، با هم یک دوشاخه زیرش گذاشتند که خودش را نگه دارد .
معصومه یاقوتیان فرزند صفرعلی ( ... ـ 29 / 6 / 1371 )
بَرف آمده بود ، از پُشتِ بام به داخلِ حیاط ریخته و در داخلِ حیاط کُپّه کرده بودیم ، عمّه معصومه آمد خانۀ ما ، گفت : عمّه جان این برفها را بردارید که خانه تان خُنَک می شود !
گفتم : خانه مان خُنَک می شود ؟!
گفت : ببین عَمّه جان ، اگر به جای برف ، همین قَدر آتش بود ، خانه تان گرم نمی شد ؟! خُب چه فَرق می کند ، آتش در کنارِ خانه ، خانه را گَرم می کند ، برف در کنارِ خانه ، خانه را سَرد می کند .
خطّه فریومد/ فرومد (تاریخی،علمی،فرهنگی)...برچسب : نویسنده : dfaryoumad4 بازدید : 16