دورِ فرومد بگردیم (1)

ساخت وبلاگ

 

سفرنامۀ سیف الدّوله ( سفرنامۀ مکّه ) جلد  ١ ـ  نویسنده : سلطان‌ محمّد میرزا قاجار ـ تصحيح و تعليق :  خداپرست ، علی‎ اکبر ـ نشر نی ـ تهران ـ  ١٣۶۴  ـ از ص 296 ت 303 

دورِ فرومد بگردیم (1)

ميامى

ميامى ده آبادى است در دامنۀ كوه بزرگى . قلعه دارد . خارج قلعه بر بلندى ، كاروانسرا و آب ‌انبار خوبى است از بناهاى صفويه . آب انبارِ ديگرى هم در سمتِ ديگر قلعه واقع است . چنارهاى بسيار بزرگ باليدۀ خوبى در اين آبادى از عهدِ صفويّه باقى مانده است . باغات و زراعت زيادى دارند . انگور ، انجير [و] هلوى خوبى دارد . تنباكو زياد مى ‌كارند . ابريشمِ كمى به عمل مى‌آورند . آبش از رود [و] جاى باصفايى است . در بيابانش آهو هست . [ كبك از حساب بيرون دارد . (حاشيۀ متن) . ]  از ميامى به عبّاس ‌آباد دو راه مى ‌رود . تفصيلِ هر دو راه را به‌ جهتِ اطلاع مى ‌نگاريم .

از ميامى تا دستگرد

از ميامى الى دستگرد سه ساعت ، اوّل راه دو ساعت دامنه و ريگزار [و] هموار [است] . در اين دو ساعت دو مزرعه و آبادى هست . باغ و محلّ زراعت دارند . بعد از آن داخل درّه ماهور مى ‌شو [د] . همه‌جا بلند و پَست [و] نيم ساعتِ اوّل اين درّه نهرِ آب است كه به‌ سمتِ آبادى خارج درّه مى ‌رود . طولِ اين درّه ماهور كه موسوم است به دهنۀ زيدر سه ساعت است . بعد از آن جُلگه ‌اى است كه طرفِ دست راست همان كوهِ بزرگِ ميامى كشيده ، مى ‌آيد . در دامنۀ آن كوه ، دور از راه بعضى آباديها هست . در اين بيابانها از سمنان الى سبزوار همه‌ جا سنگِ مِس هست [كه] در اين بيابان بسيار است . آب و آبادى نيست مگر در يك ساعتى دستجرد مزرعه ‌اى است . آب قناتِ شورى دارد . در كوير و نمكزار واقع است . خود دستجرد هم دهى است در بيابانِ كويرى . آبش از قناتِ لب‌ شور [است] . باغ و زراعتِ كمى دارد . ابريشم به عمل مى ‌آورند . از توابعِ بسطام است .

از دستگرد تا عبّاس‌ آباد

از دستجرد الى عبّاس‌ آباد شش ساعت ، دو ساعت اوّل منزل جُلگه و كوير [است] . بعد از آن‌ قَدرى درّه ماهور و پَست و بلند [و] پس از آن زمينِ هموارِ ريگزارى است . تا عبّاس‌آباد ابداً آبادى و آب نيست . همه‌جا واهمۀ دست‌ انداز [ى] تُركمان هست .

ميان‌دشت

راه ديگر از ميامى الى مياندشت هفت ساعت [است] . اوّل راه تا سه ساعت دهنۀ زيدر باشد . اين راه با راه دستگرد يكى است . بعد از آن راهِ مياندشت جُدا شود . همه‌جا درّه ماهور است . تا يك ساعتى مياند‌شت زمين جُلگه و هموارى است . آب و آبادى نيست . خوف تُركمان همه‌جا هست .

آبادى مياندشت در جُلگۀ كوچكِ هموارى واقع است . كاروانسرايى است و قلعه . به قَدر سى خانوار سَكَنه دارد . آبش از دو رشته قنات [است] ، يكى لب شور [و] ديگرى شيرين . چاپارخانه دارد . زراعت هيچ ندارند . كَبك و آهو بسيار دارد .

عبّاس ‌آباد

از مياندشت الى عبّاس آباد هفت ساعت ، اوّل راه به قدر دو ساعت جُلگه و هموار [و] بعد از آن درّه ماهور [است] . در سه ساعتى عبّاس‌آباد كاروانسرا و آب‌انبار و قلعه [اى] در ميان درّه واقع است موسوم به اَلهاك . چند خانوار سَكَنه و چند درخت دارد . آبش از قنات [است] . بسيار جُزيى از آنجا مى‌ گذرد . باز درّه ماهور است . تا يك ساعتى عبّاس‌آباد كه جُلگه و هموار است . خوفِ تُركمان در همۀ راه هست . آبادى عبّاس ‌آباد در دامنه و بر بلندى تَلّى واقع است . به قدرِ صد خانوار جمعيّت دارند . بناى آن از شاه عبّاس [و] مردمش گُرجى  بوده‌اند . آبش از دو قنات [است] . باغات و زراعتِ مختصرى دارند . انجير و انارش بد نمى ‌شود . كاروانسرا و حمّامى دارد . هوايش مايل به گرمى [است] .

ابريشمِ كمى به عمل مى ‌آورند . صورتهاى خوب دارند .

مزينان

از عبّاس ‌آباد الى مزينان شش ساعت ، همۀ راه دامنه و هموار [است] . در يك ساعتى عبّاس ‌آباد چشمۀ آبى است شورمزّه .

پُلِ ابريشم و كاروانسراى صَدرآباد

بعد از ساعتى كه از چشمه مى ‌گذرد بر مَجراى سيل ، پُلى يك چشمه از قديم ساخته ‌اند موسوم به پُل ابريشم [[ آب روشن ]] . پس از ساعتِ ديگر كه نيمۀ راه است قلعه و كاروانسرايى است و آب ‌انبارى موسوم به صَدرآباد [كه] ميرزا آقا خان صدر اعظم ساخته است . به قَدر پنجاه خانوار سَكَنه دارد . آبش از قنات [است] . از خيرآبادِ شاهرود تا به اين صدرآبادِ مزينان همه ‌جا خوف تاخت و تاز تُركمان هست . پس از اين راه خوفى ندارد . يك ساعت كه از صدرآباد گذشت ديگر همه‌جا دهاتِ آباد ، نهرهاى جارى ، محلّ زراعت [و] باغات هست ؛ تا خودِ مَزينان همۀ راه جُلگه است . آبادى مزينان در جُلگه و زمين كويرى واقع است .

قبل از رسيدن به آبادى مزينان ، خرابه‌ها [ى] بسيار است . خودِ مَزينان قَصَبه ‌اى است . قلعه دارد . در خارج قلعه كاروانسرايى است از قديم . مهمانخانه [دارد] ، حسام السّلطنه ساخته است . چاپارخانه هم هست . به قَدر هزار خانوار جمعيّت خودِ مزينان مى ‌شود . بازار ، مسجد [و] حمّام دارد ، بسيار كثيف [است] . باغات و محلّ زراعت دارد . ابريشم به عمل مى ‌آورند . پنبه زياد مى ‌كارند . دهات و مزارع متعدّد دارد . بلوكى است از سبزوار . آبش از قنات [و] هوايش مايل به گرمى [است] .

مِهر

از مزينان الى مِهر همۀ راه دامنه ، هموار [و] ريگ بوم [است] . پنج ساعت طولِ راه است . سمتِ چپ راه در دامنه چند پارچه دهاتِ آباد هست . در بينِ راه يك آب‌انبارى است . یك ساعت قبل از رسيدن به مِهر [راه] از ميان آبادى دهى كه موسوم به سُتخر است و ده معتبرى است مى ‌گذرد . آبادى مِهر در دامنه واقع است . ده بسيار خوبى است . باغات زياد دارند . زراعتشان خوب است . پنبه و ابريشم بسيار به عمل مى ‌آورند . خارج از آبادى ده در كنارِ راه، كاروانسرا و آب‌انبارى هست . در ميانِ ده به امر حسام السّلطنه حاكمِ خُراسان مهمانخانه ساخته ‌اند . چاپارخانه هم دارد .

از مِهر تا سبزوار

از مِهر الى شهر سبزوار نُه ساعت [و] همۀ راه دامنه [است] . در يك ساعتى شهر بعضى پَست و بلند كمى دارد . دو آب ‌انبار در بينِ راه هست . در نيمۀ اوّل راه سمتِ چپ دهى است آباد ... نَهر آبى آمده از راه مى ‌گذرد . در وسطِ راه دهِ بسيار معتبرِ آبادى است . از كنارِ آن آبادى بايد گذشت . دو ساعت قبل از  رسيدن به سبزوار دو نهرِ آب از راه مى‌گذرد و در سمتِ چپِ راه دهات و مزارع بسيار است .

خُسروگرد

در يك ساعتى سبزوار دهى است موسوم به خسروگرد ؛ محلّ زراعت آن در كنارِ راه واقع است . در قديم آبادى بسيار معتبرى بوده است . حال منارۀ بلندى از آن آبادى در ميانِ زمين زراعت برپا مانده است . از اين محلّ تا به شهر سبزوار يك دو سه بُقعۀ كُهنه در كنارِ راه هست .

سبزوار

آبادى سبزوار در جُلگه و در زمينِ گودى واقع است . از شهرهاى مشهورِ قديم است . قلعه و اَرگ و خَندقى دارد [كه] خراب [است] . جمعيّتى دارد . مردمش متموّل [اند] . صورتِ ظاهرِ شهر خراب است ولى خودِ ولايت آباد است . دهات خوب ، مزارع زياد ، زراعت بسيار [و] پنبه و ابريشم بسيار از اين ولايت به خارجِ ايران مى‌رود . معدنِ مِسِ خوبى دارند . باريجه زياد از كوهستان اين ولايت گرفته به خارج مى ‌بَرند . نجّار در اين شهر بسيارند . بعضى دستگاهِ ابريشم ‌بافى دارند . كاروانسراها ، مساجد [و] حمّامها دارند .  

عمارات و معادن

از غرايبِ ابنيۀ آنجا مسجدى است ، مناره دارد كه آن مناره را به صنعتِ بنايى كَج ساخته ‌اند و سالهاست برپاى خود ايستاده است . در سمتِ دامنه ، باغاتشان زياد است . در خارج از شهر قديم مُصَلّايى دارند . طاقِ بزرگى دارد . در كوهِ جُوِين که محالى است از سبزوار ، معدن فادزهر هست . از آن معدن سنگِ سبز رنگى بيرون آورده ، تسبيح و قاشق [و] بعضى اسباب ديگر مى‌ سازند . معدنِ خوبى است . بر روى هم رفته ولايتِ بدى نيست . هوايش مايل به گرمى [است] .


ادامه مطلب خطّه فریومد/ فرومد (تاریخی،علمی،فرهنگی)...
ما را در سایت خطّه فریومد/ فرومد (تاریخی،علمی،فرهنگی) دنبال می کنید

برچسب : دورِ,فرومد,بگردیم, نویسنده : dfaryoumad4 بازدید : 163 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:16