حاج علی حبیبی فرزند حبیب ( 3 / 3 / 1301 ـ 3 / 9 / 1390 )
با حاج علی حبیبی و کربلا عبّاس قلیچ که دایی ام بود به تهران رفته بودیم ، صغری قلیچ همسر محمّد حبیبی بود ، در تهران مهمانِ آنها بودیم . روز دوم یا سوم حاج علی به شوخی گفت : بلند شید ، بلند شید برویم که مهمان روزِ اوّل طلاست ! روز دوم مِسه ! روزی سوم پِسِه ! در واقع می خواست بگوید ، مهمان باید اندازه نگه دارد .
حسنقُلی مهربانی فرزند لُطفعلی ( 12 / 2 / 1267 ـ 12 / 2 / 1384 )
خانه های جُلو حیاط را برای بازسازی خَراب کرده بودیم ، پدرم و حَسنقُلی همانجا نشسته بودند و صُحبت می کردند . پدرم در موردی گِلایه می کرد گفت : آیا قانون همین را می گوید ؟
حَسنقُلی گفت : کِدوم قَنون ؟ کو قَنون ؟ از قَنون ، نونِش رفته ، قَینِش بِمَندَه !
محمّد داهی / فِلفِلی فرزند مرتضی ( ... ـ 3 / 4 / 1397 )
برای گَچکاری دو اُتاقی که بازسازی کرده بودیم ، پدرم شب دُنبالِ اُستاکار رفت ، محمّد فِلفِلی را گفته بود ، آنها مُزدِ اُستا و اینکه دو اُتاق در سه روز گَچ شود را با هم طِیّ کرده بودند . ولی روزِ سوم تا پاسی از شب هم طول کشید که کار تمام شود . بعد از شام ، پدرم گفت : برای اضافه کارَت هم هر چقدر می خواهی بدهم ؟
محمّد فِلفِلی گفت : نه عَموحسن ، ما با هم قَرار گُذاشتیم که این کار را سه روزه تمام کنم ، من همان مُزدِ سه روز را بیشتر طَلبکار نیستم . او گاهی سرِ کار با خودش آواز می خواند که : من زادۀ علیِّ مُرتَضایم !
خطّه فریومد/ فرومد (تاریخی،علمی،فرهنگی)...
ما را در سایت خطّه فریومد/ فرومد (تاریخی،علمی،فرهنگی) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : dfaryoumad4 بازدید : 24 تاريخ : يکشنبه 6 خرداد 1403 ساعت: 14:18