![](https://s30.picofile.com/file/8476229234/%D8%AF%D9%87%D9%82%D8%A7%D9%86_%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1.png)
سر آغاز
قَرنِ هشتم ، دورانِ نابه ساماني و آشُفتگي کشورِ ايران است و اين آشُفتگي و نابه ساماني در تمامِ جَنـبه های « اجتماعی ، سياسي و اَدَبي » کاملاً روشن و آشکار مي باشد . حُکومَتِ ايران از حالتِ يکپارچگي خارج مي شود و به صورتِ مُلوک الطَّوايفي در مي آيد و در هر شَهري و دياري اَميري حُکومَت مي کند .
يأس و نااُميدي بر دلها مُستَولي گَشته است و هر کَس در پيِ آن است که در اين آشُفته بازار گِليمِ خويش را از آب بيرون بکِشَد .
شاعران نيز همين وَضع و حال را داشتند و شايد بدتر هم بودند ، زيرا ديگر پادشاه شاعرنَوازي وجود نداشت و حديثِ بَخششهاي محمود غَزنَوي فِسانه گَشته بود . آفتابِ اَدبيّات در حالِ غُروب بود و چيزي از نور و روشنايي آن نمانده بود . تا اين که شاعري يک لاقُبا که سَر از مُلک جَهانِ گران داشت خوني تازه در رَگهاي جامعه تَزريق کرد و حَياتي تازه و جاودانه بِدان بخشيد .
اين رِند حَيات بَخشِ عالَم سوز کسي جُز خواجۀ شيراز نيست دَرخشِشِ او چُنان خيره کُننده است که بيشتر شاعران در برابرِ او فُروغِ خود را از دست داده اند و در تاريکي و گُمنامي مَحو گشته اند .
ابن يمين دِهقان پيشه ، يکي از آن شاعران است و اين رساله در پِيِ آن است که زَنگارِ گُمنامي از چِهره اش بِزُدايد ، و او را آن گونه که هست به مردم بِنماياند .
اين دِهقانِ شاعر هر چند در بسياري از قالِبهاي شعري و موضوعهاي مختلف شعر مي سرود ، امّا هُنَر واقعيِ او در قالبِ قِطعِه و بَيانِ مَضامينِ اخلاقي ، اجتماعي و سياسي است .
حَتّي از نَظَرِ سياسي نخُستين کَسي است که قالبِ قِطعِه را براي مَطرَح کردنِ اَنديشه هاي سياسي به کار بُرده است . او در اين قالِب مَفاسدِ جامعه و حُکّامِ عَصرِ خود را با بَياني بسيار صَريح بازگو کرد و سُخَنانش را در لَفّافِۀ استعاره و کِنايه بَيان نكرد ، به خاطرِ همين صِراحَت ، در ميانِ شاعران مُمتاز است .
فکر و اَنديشۀ عِرفانيش هر چند در سَطحِ والايي نيست سُخَنَش را هر جا که اِقتِضا مي كرد با تَصويرپَردازي و آرايه هاي اَدَبي زيوَرِ و زينت مي بخشد و هر گاه بخواهد مسئَلۀ اخلاقي ، سياسي و اجتماعي را بازگو کند ، کَلامَش وَقار و متانَتِ خاصّي دارد ، در بيشترِ دانشها و عُلومِ خاصِّ زَمانِ خود تَبَحُّر دارد ، امّا خُرافات و اَنديشه هاي عَوام جُزءِ لايَنفَکِّ اَفکارِ اوست .
زندگيش را به سادگيِ يک روستايي گُذرانده است در اَنديشۀ آن نيست که آلاتِ خوانَش از طَلا و نُقرِه باشد بلکه مُنتَهايِ آرزويَش آن است که با فراغِ دل و خوشي با دوستان ـ که زَحمتِ غيري نباشد ـ بنشيند و خوش باشد .
مؤلّف
خطّه فریومد/ فرومد (تاریخی،علمی،فرهنگی)...
ما را در سایت خطّه فریومد/ فرومد (تاریخی،علمی،فرهنگی) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : dfaryoumad4 بازدید : 16 تاريخ : پنجشنبه 17 خرداد 1403 ساعت: 18:06