دو دانش آموز همزاد

ساخت وبلاگ

در پیش­ دانشگاهی دانیال دو دانش­ آموز برادر و به اصطلاح دو قلو ( همزاد ) بودند . یک امتحان با ده سؤالِ کامل کردنی که جمعاً 5 نمره داشت برای میان تِرم گرفتم ، موقعِ تصحیحِ برگه ­ها متوجّه شدم آن دو که کنارِ هم بودند و شمارۀ برگه­ ها هم پُشتِ سرِ هم بود تقلّب کرده ­اند . وقتی به آن دو گفتم قبول نکردند ، پدرشان هم آمد و دفاع می­ کرد که نه تقلّب نکرده­ اند ، اگر تقلّب کرده­ اند چرا همان موقعِ تقلّب را نگرفتید ؟

گفتم : قانون می ­گوید در هر زمانی که تقلّب را تشخیص دادید می توانید اِعمال کنید . گفت : شما چه دلیلی دارید که آنها تقلّب کرده ­اند ؟ گفتم : چون نه تنها پاسخهای درست که پاسخهای غلط را هم دقیقاً مثل هم نوشته­ اند ! گفت : بچّه­ های من چون دو قلو هستند مغزشان مثلِ هم کار می ­کند . گفتم : شما به عنوانِ پدر آمده­ اید به جای اینکه حرفِ حقّ بزنید و بچّه­ هایتان را از راهِ نادرست باز دارید ، دفاع بی­ مورد می ­کنید . بچّه ­های شما کارِ ناشایستی کرده­ اند ، من هم دوباره از آنها امتحان می ­گیرم . کسی که در آب بیفتد خفه نمی ­­شود اگر در زیرِ آب بماند خفه می ­شود ، شما باید کاری کنید که دوباره این کار را تکرار نکنند . قبول نکرد . مدیرِ مدرسه هم قبول نمی­ کرد .

یک روز صبح که با کلاسِ آنها درس داشتم هر دو دانش ­آموز را صدا زدم و به دفتر آوردم ، مدیرِ مدرسه نشسته بود معلّمانِ دیگر به کلاس رفته بودند ، یکی را یک طرفِ دفتر و دیگری را طرفِ دیگر نشاندم و به مدیر گفتم : امتحانشان برای ده سؤال کامل کردنی ده دقیقه وقت دارد بعد آنها را به کلاس بفرست . و همان برگِ سؤال قبلی را به آنها دادم .

نتیجه امّا چیز دیگر بود ، غلطهایشان را مثل هم ننوشته بودند !

یک روز دیگر که به کلاسشان رفتم یکی از آنها اجازه گرفت که به اداره برود چون عضوِ شورای دانش ­آموزی بود ، برادرِ دیگرش اجازه خواست که بیرون برود من شکّ کردم که بلایی سرِ ماشینم بیاورد ، بعد که آمدم دور تا دور ماشینم را با چاقوی تیز خطّ انداخته بود و علامت و مارکِ کارخانۀ سازندۀ ماشین را کَنده بود .

آخِر تِرم شده بود . معاونِ مدرسه محرمانه به من گفت : بچّه ­ها به من گفته ­اند این معلّم برای تقلّب سختگیری می ­کند و ما به او آسیب می رسانیم ، بهتر است سختگیری نکنی ، اینها اهلِ درس نیستند ، اهلِ رفتارِ انسانی هم نیستند ، برای خودت دردِسر درست نکن . مدیرِ مدرسه گفت : من با آقای ... در اداره کُلّ تلفنی صحبت کرده ­ام گفته : تقلّب باید فقط در سرِ جلسۀ امتحان گرفته شود نه هنگامِ تصحیحِ اوراق . ما هم تابعِ اداره کُلّ هستیم . گفتم : ما و اداره کُلّ تابعِ قانون هستیم . ایشان کتباً بنویسد تا این تقّلب­ها را اِعمال نکنم . مدیر برای سالِ آینده عُذر مرا خواست !    

خطّه فریومد/ فرومد (تاریخی،علمی،فرهنگی)...
ما را در سایت خطّه فریومد/ فرومد (تاریخی،علمی،فرهنگی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dfaryoumad4 بازدید : 157 تاريخ : يکشنبه 16 تير 1398 ساعت: 4:18